بدون عنوان
پسردیشب توی تخت داشتم با کیان بازی میکردم و اون جای جغجغه هاش که شبیه شیشه شیر بزرگ هست با خودش آورده بود.
من توی شیشه ااااا میگفتم و کیان تکرار میکرد
یدفه به ذهنم رسید و صدای جوجه درآوردم و کیان هم توی شیشه گفت جیک جیک
وااای ، انگار تموم دنیا رو به من دادن.
این بار دهنمو بردم جلوی شیشه و گفتم مییییییو
کیان: میییو
من: هاپ هاپ
کیان: هاپ هاپ
من:😀
کلی ذوق کردم چون خیلی وقت بود اینا رو تکرار میکردم و کیان توجه نمیکرد.
البته چند روز پیشم بصورت کاملا ناگهانی گفت : جوجه ، خیلی واضح
میدونم که تمام کلمات رو میدونه ولی تکرار نمیکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی