بسکتبال
امروز هوا کمی سرد شده بود و باد میوزید ولی با همه اینا من و کیان رضا که حوصلمون سر رفته بود رفتیم حیاط و دوری زدیم یادم اومد که توی زیر زمین کیان رضا یه توپ و سبد بسکتبال کوچیک دارم به ذهنم رسید که الان دیگه وقتشه بیاریمش و بازی کنیم بنابراین من و پسری در کمال شجاعت رفتیم زیرزمین و اسباب بازیمونو آوردیم روی نرده ها نصبش کردم. کیان رضا سریع توپ قرمز کوچولو رو برداشت و باهاش تو حیاط دور میزد و گاهی توپ رو بی هدف به سمتهای مختلف پرت میکرد ولی وقتی براش توضیح دادم که توپ رو بندازه توی سبد خیلی زود یاد گرفت و خیلی قشنگ بازی میکرد قربون قدمهای کوچولوش که دنبال توپ میدوید. ...
نویسنده :
مامان کیان
20:21