، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

زندگی مامان و بابا

همایش شیرخوارگان

1393/8/9 13:20
نویسنده : مامان کیان
77 بازدید
اشتراک گذاری

امروز من و کیان رضا و مامان جونی رفتیم همایش

صبح آقا کیان خواب بود که لبتساشو عوض کردم بعد نشستیم پشت فرمون . تو بغلم خوابش برد. رفتیم دنبال مامان جونی. وقتی مامان جون سوار ماشین شد بیدار شد و دیگه نخوابید. به سالن همایش که رسیدیم به بچه های زیر شش ماه لباس میدادن . چون یه ساله بودی واسه تو یه سربند گرفتم و لباس مشکی که از قبل واست خریده بودم و تنت کرده بودم . تو مدام شربند از سرت میگرفتی . من و مامان جون اینقد حواستو پرت کردیم تا یادت رفت که سربند روی سرته تا برنداری.

مدام اطراف و بچه ها رو نگاه میکردی

آخرای مجلس که دیگه خسته شده بودی بهونه گیری کردی و خوابت برد.

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)