، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

زندگی مامان و بابا

13-جشن یکسالگی

1393/11/10 18:11
نویسنده : مامان کیان
114 بازدید
اشتراک گذاری

قبلا گفتم که یه جشن دوازده ماهگی گرفتیم ولی این جشن مفصل تر با حضور عموها و عمه ها مادر جونها و باباجون و دایی جواد و دو تا دایی های خودم  برگزار شد . البته قرار بود مهمونای بیشتری داشته باشیم که برنامشون با زمان جشن ما جور نشد و جاشون خالی بود .

خدا رو شکر هوا خوب بود و ما تمام حیاط رو فرش کردیم و جشن توی حیاط برگزار شد که خیلی باصفا بود.

من خیلی تنقلات رو شلوغ نکردم . حتی بیشتر همین خوراکیها هم موند .

این میز میوه و شربت :

 

 

اینم میز تنقلات :پف فیل  پفک و سانویچ الویه و .

مراسم با ورود آقا کیان در حالی که من و بابایی دستشو گرفته گرفته بودیم (هنوز خودش بتنهایی نمیتونست راه بره) همراه با پخش شدن آهنگ نی نی کوچولو شروع شد. با خروج از در و وارد شدن به حیاط ، رومینا گلبرگهای گل سرخ که از قبل آماده کرده بودم، روی سر گل پسرم ریخت که خیلی با شکوه بود .

بعد از اینکه عشقم روی صندلیش نشست کیک آوردیم و با کمک بابایی بربدیم و غزاله جان درحال بریدن کیک روی سر نینی گل میریخت .

اینم کیک:

 

 

 

 

آقا کیان به همراه مهمونهاش ، البته جای آوینا جون و ستاره جون خیلی خالی بود .

بعدشم مراسم رقص و نانای که بابایی به همه مهمونا شاباش داد و کلی خندیدیم و خیلی خوش گذشت.

این هم سینی اسفند و منقل که البته وقتی مراسم تموم شد وقت کردم عکس گرفتم

 

و در آخر سفره شام که داخل چیده شد . ته چین عالی دستپخت مامان زهرا و سایر مخلفات

اینم ژله :

و در آخر بین همه کادوها که اکثرا نقدی بود ، کادوی باباجون (لوگو) مورد توجه آقا کیان قرار گرفت و تا ساعتی بعد از رفتن مهمونها ازش دل نمیکند تا بالاخره از خستگی خوابید . 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)