13-جشن یکسالگی
قبلا گفتم که یه جشن دوازده ماهگی گرفتیم ولی این جشن مفصل تر با حضور عموها و عمه ها مادر جونها و باباجون و دایی جواد و دو تا دایی های خودم برگزار شد . البته قرار بود مهمونای بیشتری داشته باشیم که برنامشون با زمان جشن ما جور نشد و جاشون خالی بود .
خدا رو شکر هوا خوب بود و ما تمام حیاط رو فرش کردیم و جشن توی حیاط برگزار شد که خیلی باصفا بود.
من خیلی تنقلات رو شلوغ نکردم . حتی بیشتر همین خوراکیها هم موند .
این میز میوه و شربت :
اینم میز تنقلات :پف فیل پفک و سانویچ الویه و .
مراسم با ورود آقا کیان در حالی که من و بابایی دستشو گرفته گرفته بودیم (هنوز خودش بتنهایی نمیتونست راه بره) همراه با پخش شدن آهنگ نی نی کوچولو شروع شد. با خروج از در و وارد شدن به حیاط ، رومینا گلبرگهای گل سرخ که از قبل آماده کرده بودم، روی سر گل پسرم ریخت که خیلی با شکوه بود .
بعد از اینکه عشقم روی صندلیش نشست کیک آوردیم و با کمک بابایی بربدیم و غزاله جان درحال بریدن کیک روی سر نینی گل میریخت .
اینم کیک:
آقا کیان به همراه مهمونهاش ، البته جای آوینا جون و ستاره جون خیلی خالی بود .
بعدشم مراسم رقص و نانای که بابایی به همه مهمونا شاباش داد و کلی خندیدیم و خیلی خوش گذشت.
این هم سینی اسفند و منقل که البته وقتی مراسم تموم شد وقت کردم عکس گرفتم
و در آخر سفره شام که داخل چیده شد . ته چین عالی دستپخت مامان زهرا و سایر مخلفات
اینم ژله :
و در آخر بین همه کادوها که اکثرا نقدی بود ، کادوی باباجون (لوگو) مورد توجه آقا کیان قرار گرفت و تا ساعتی بعد از رفتن مهمونها ازش دل نمیکند تا بالاخره از خستگی خوابید .