عیدقربان
عیدقربان امسال دومین سالی بود که کیان و داشتیم
پارسال که نزدیک تولدش بود و بابا مهدی واسش قربونی کشته بود
امسال هم واسش قربونی کشتیم
روز عید بابایی زودتر از ما بیدار شد و رفت دنبال گوسفند
کمی بعد من بیدار شدم و حاضر شدم در همین حین نینی کوچولومون برعکس همیشه زود بیدار شد. کمی بعد بابایی و عمو محسن اومدن و بابایی تو رو برد پیش گوسفنده
منم رفتم اسفند حاضر کردم و آوردم ولی وقتی رسیدم سر قربونی رو بریده بودن و من نتونستم عکسی بگیرم
ولادت امام رضا هم که توی شهریور ماه بود و بابایی واسه سلامتی عشقمون که اسم قشنگ رضا همراهشه یه عالمه شیرینی پخش کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی